به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، نشست نقد و بررسی کتابهای زندگینامه شهدا، جانبازان و آزادگان با حضور سیدمحمد میرکاظمی از پیشکسوتان عرصه ادبیات پایداری و محمدعلی قاضی نویسنده و پژوهشگر ادبیات پایداری و مقاومت در گوشه نقد سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران امروز شنبه ۲۲ اردیبهشت به همت دفتر امور ایثارگران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.
کاظمی در تعریفی از زندگینامه اظهار داشت: آنچه در بین مولفین حوزه دفاع مقدس متداول است تدوین خاطرات از لحظه تولد تا امروز سوژه را شامل میشود. شخصیتهایی که کمی شهره باشند توصیفی از پیش از تولد نیز آورده میشود. زندگینامه به شرح حوادث و آنچه بر موضوع کتاب گذشته است از لحظه تولد تا اکنون را دربرمیگیرد که برای شهدا از لحظه تولد تا زمان شهادت و برای جانبازان تا امروز که در حال زیستن است. آزادگان در کلان روایت جانباز تلقی می شوند و بعد از اسارت نیز هم طراز با آزادگان قرار میگیرند.
قاضی بیان کرد: تصور من از زندگینامه تطبیق یافته با داوریهای کتاب سال یا کتابخانه های تخصصی جنگ است و اغلب برای افرادی نوشته میشود که زنده نیستند. مگر کسی که زنده است و درباره او تحقیق میشود و کتاب از او به چاپ میرسد که به آن خاطرات میگویند. عموما زندگینامهها را از جنس کارهای سازمانی میبینم، اینکه شهدایی منتسب به سازمان و نهادی باشند و سفارش نوشتن کتاب را میدهند و عمدتا کار به صورت مجموعهای میشود.
وی با طرح این پرسش که آیا لازم است برای هر شهیدی کتاب نوشته شود؟ ادامه داد: گاه میبینیم کتاب به مسائل ساده میپردازد و فارغ از اطلاعات است. در اینجا نویسنده به سراغ زندگینامه داستانی میرود که معمولا مطالب کلی در آن بیان میشود.
کاظمی با اشاره به پارامترهای موجود در سوژه که باعث نوشتن زندگینامه میشود گفت: زندگینامه ایثارگران با سه هدف عمده کار میشود. یک هدف الگوسازی و اسوه سازی که افرادی را به عنوان نماد و نمونه مطرح کند. هدف دیگر ماندگاری یادها و نام ها است اینکه یک شهید و جانباز و آزاده شاخص را ماندگار کنیم پیش از اینکه خاطرات خود و اطرافیانش از بین برود. امروزه دیگر کمتر والدین شهید را داریم و اگر هستند قدرت تکلم و حافظه خاصی ندارند و چند سال بعد زمینه برای احصای خاطرات از بین میرود. انتشار زندگینامه و یادنامهها با هدف ماندگاری یاد، نام و اسناد مربوط به این افراد است. یک هدف دیگر وجود دارد و راضی سازی برخی گروه و اشخاص است.
قاضی تصریح کرد: مخاطب وقتی کتاب زندگینامه را میخواند باید چیزی دستش را بگیرد. برای اینکه جوانان ما با شهدا و جانبازان آشنا شوند یک کارش خواندن زندگینامه است. یکی از خلاهایی که امروز حس میشود این است که ما وقتی هدف را روی الگو دهی میگذاریم به متولی، پژوهشگر، نویسنده اجازه قاب بندی میدهیم و نوشته را محدود به مسائل اخلاقی عرفانی و خانوادگی میکنیم در حالی که کار ویژه آن فرد در جبهه است. ما استفاده خوبی از اسناد شهدا در زندگینامه نمیکنیم. کتاب الف لامخمینی آقای بهبودی در گویا کردن اسناد بسیار خوب عمل شده است. ما در بحث زندگی شهدا تنها مشاهدات را بیان میکنیم و شدنها را نمیبینیم، اینکه چطور اینطور میشود و شهید به اینجا میرسد را نمیبینیم.
کاظمی در صحبتهای دیگری با اشاره به جایگاه زندگینامه نویسی بیان داشت: اگر کتاب ضعیف نوشته شود گوشه کتابخانه میماند و اگر کتاب طراز بنویسیم به دست منتقدیم سلاخ می افتد. امروز دورهای نیست که ما درباره میزان اثربخشی و کیفیت کتاب نظر جامع و موثر داشته باشیم.
قاضی همچنین بیان کرد؛ امروز در کتاب ها شاهد سفید نمایی و سفیدنگاری به دلایل مختلف سازمانی و شخصی هستیم. وضعیتی که نویسنده و پژوهشگر چیزهایی که دوستش ندارند را نبینند تا قابی که می بندد اثر بدی روی مخاطب نگذارد. اما باید این مسئله را را در نظر گرفت که حتی در صورت الگو دهی روایتها میبایست کامل بیان شود.
انتهای پیام/ ۱۴۱